تعريف مدرن فرقه ، کنترل ذهن و تکنيک هاي عضويت دگيري فريب دهنده ، است . به عبارت ديگر ، فرقه ها به مردم حقه مي زنند تا آنها را جذب کنند و فريب دهند تا در فرقه بمانند . اين تعريفي است که اغلب مردم با آن موافقند ، البته غير از خود فرقه ها.
شيطان پرستي يکي از اين فرقه هاست که برخي به آن پيشينه هزاران ساله مي دهند و دليل آن را نيز پرستش هر موجود داراي قدرت توسط مردمان هزاران سال پيش و يا در نظر گرفتن دو خداي ضد هم يعني خداي خير و شر مي دانند . شيطان پرستي دنيايي را ترسيم مي کند که هيچ روزنه اميدي براي آن متصور نيست . به همين جهت شيطان پرستي را جهان تاريک مي گويند . شيطان پرستي حقيقتي را جستجو مي کند که در اين جهان يافت نمي شود . شيطان پرستي به معني پرستش شيطان به عنوان قدرتي فوق العاده و بسيار قوي تر و موثرتر از نيروهاي خوب دنيوي همچون خداست . در شيطان پرستي شيطان به عنوان نماد قدرت و حاکميت بر روي زمين ، قدرتي به عنوان برترين قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و اين دنيايي را که به عنوان دوخ برشمرده مي شود قانونمند مي کند . در شيطان پرستي غير از استفاده از شيطان به عنوان قدرت تاريکي و قدرت مطلق از نيروها و اجنه و روح هاي پليد و شيطاني نيز براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي شود و در نهايت معناي شيطان پرستي ، پرستش قدرت پليدي است(گزيده اي ازويکي پديا) .
شيطان پرستي يک حرکت مکتبي ، شبه مکتبي و يا فلسفي است که هواداران آن ، شيطان را يک طرح و الگوي اصلي و قبل از عالم هستي ميپندارند . آنها شيطان را موجودي زنده و با چند وجه از طبيعت انسان مشترک ميدانند . مفهوم شيطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است . شايد بتوان تاريخچه شيطان پرستي را به قرون اوليه پيدايش آدمي نسبت داد(گزيده اي ازويکي پديا ) .
شيطان پرستي را در گروه راه چپ و راه راست طبقه بندي ميکنند . دست چپيها به غني سازي روحي خود در جريان کارهاي خودشان معتقدند ، و بر اين باورند که در نهايت بايد تنها به خود جواب پس دهند. در حالي که دست راستيها غني سازي روحي خود را از طريق وقف کردن و بندگي خود در مقابل قدرتي بزرگتر بدست ميآورند ( گزيده اي ازويکي پديا ).
شيطان پرستي به جاي اطاعت از قوانين خدايي يا قوانين طبيعي و اخلاقي، عموماً بر پيشرفت فيزيکي خود با راهنماييهاي موجودي مافوق يا قوانيني فرستاده شده تمرکز دارد. بعضي شيطان پرستان به طور داوطلبانه بعضي از قوانين اخلاقي را انتخاب ميکنند. بر اين مبنا شيطان پرستان به دو گروه اصلي شيطان پرستان فلسفي و شيطان پرستان ديني تقسيم بندي ميشوند( گزيده اي ازويکي پديا ) .
شيطان پرستي فلسفي : پايه گذاري اين فرقه از شيطان پرستي به آنتوان لاوي نسبت داده ميشود . او کسي بود که کليساي شيطان را تأسيس کرد. در نظر شيطان پرستان فلسفي ، محور و مرکزيت عالم هستي، خود انسان است ، و بزرگترين آرزو و شرط رستگاري اين نوع از شيطان پرستان برتري و ترفيع ايشان نسبت به ديگران است. شيطان پرستان فلسفي عموماً خدايي براي پرستش قائل نميدانند و به زندگي غير مادي بعد از مرگ نيز عقيدهاي ندارند( گزيده اي ازويکي پديا ).
شيطان پرستي ديني : اين نوع شيطان پرستي شبيه شيطان پرستي آنتون لاوي است اما با اين تفاوت که در اين نوع ، شيطان جنبه خدايي و متافيزيکي دارد و اين جنبه برداشته شده از اديان ابراهيمي ، افسانهها ، آيينهاي متفاوت و يا صرفا ساخته شده ذهن پيروان آن ميباشد(گزيده اي ازويکي پديا ) .
فلسفه شيطاني لاوي : شيطان ميگويد دست و دلبازي کردن بجاي خساست . شيطان ميگويد زندگي حياتي بجاي نقشه خيالي و موهومي روحاني. شيطان ميگويد دانش معصوم بجاي فريب دادن رياکارانه خود . شيطان ميگويد محبت کردن به کساني که لياقت آن را دارند بجاي عشق ورزيدن به نمک نشناسان . شيطان ميگويد انتقام و خونخواهي کردن بجاي برگرداندن صورت . شيطان ميگويد مسئوليت پذيري در مقابل مسئوليت پذيران بجاي نگران بودن خون آشامهاي غير مادي . شيطان ميگويد انسان مانند ديگر حيوانات است ، گاهي بهتر ولي اغلب بدتر . شيطان تمام آن چيزهايي که گناه شناخته ميشوند را ارائه ميدهد ، چون که تمام آنها به يک لذت و خوشنودي فيزيکي، رواني يا احساسي منجر ميشوند . شيطان بهترين دوست کليساست چرا که در ميان تمام اين سالها وجود شيطان دليل ماندگاري کليساها است( گزيده اي ازويکي پديا ) .
پيشينه و ادبيات تحقيق :
سالهاي پس از رنسانس را مي توان به سالهاي افسارگسيختگي جهان غرب در تمامي ابعاد فردي ، اجتماعي و جنبه هاي متعدد روابط انساني توصيف کرد . پس از برداشته شدن يوغ تعاليم متعصب کليساي کاتوليک از گردن انسان غربي چند کنش مهم فکري و فلسفي شکل گرفت که از جمله آنها رويکردهاي متفاوت به مساله انسان و رابطه او با خدا ست که زمينه هاي شکل گيري بسياري از جريان هاي فلسفي را فراهم آورد ( ويزه نامه ناتوي فرهنگي 2 بسيج دانشجويي ) .
در سالهاي آغازين قرن بيستم برخي عناصر فاسد الاخلاق با اتکا به گرايش ها و نظريات توراني و پروتستاني بطور مخفيانه جريان شيطان پرستي را با ويژگي هايي چون گناه گرايي ، قتل ، تجاوزات جنسي ، نابود کردن اصول اخلاقي ، بي توجهي به مسايل توحيدي و ... پايه گذاري کردند.
سال 1960 را مي توان به طور جدي آغاز دوره جديد حيات و فعاليت شيطان پرستان در آمريکا دانست ، يعني زماني که يک جريان خاص شيطان پرستي مسيحي به طور رسمي در کشور امريکا فعاليت خود را به عنوان يک فرقه و مکتب آغاز کرده است. نکته قابل توجه نقش جدي يک مامور شناخته شده سازمان مرکزي جاسوسي آمريکا در شکل گيري جريان ياد شده است.
تشديد فعاليتهاي موسوم به شيطان پرستي در کشور و به ويژه در ميان جوانان مرفه جامعه ، به معضلي اساسي و تهديدي براي امنيت اخلاقي جامعه و جوانان تبديل شده است . نمونه اي از اين فعاليت ها در يكي از باغ هاي اطراف كرج گزارش شدد، پارتي مختلطي كه پس از آگاهي مأموران با مراجعه به محل ، حدود هشتاد نفر زن و مرد كه بيش از دوسوم آنها دختران جوان و زنان بودند ، دستگير شدهاند. در اين پارتي كه يكي از بزرگترين پارتي هاي مختلط به شمار ميآمده ، بيشتر حاضران با مصرف شديد مشروبات الكلي و مواد مخدر، حالت غير عادي داشته و حتي چند نفر از آنها به صورت كاملاً عريان در حال رقص در بين حضار بودند. مشخص شد که برگزارکنندگان اين پارتي از وابستگان و مبلغان اصلي شيطان پرستي در تهران بودهاند(خبرگزاري تابناک ، 1387 ).
در حالي که بسياري از کارشناسان بر افزايش خرافه گرايي و سوءاستفاده از احساسات مردمي طي چند سال اخير تاکيد کرده و نسبت به تبعات خطرناک آن هشدار دادهاند ، خبرنگار البرز ضمن مراجعه به برخي فروشگاه هاي شمال و غرب تهران با عرضه فراوان و آزادانه نمادهاي اين گروه هاي انحرافي و التقاطي روبرو شد ، که در آن صليبهاي شکسته به عنوان يکي از نمادهاي گروههاي افراطي نژاد پرست و منحرف جنسي به چشم ميخورد.
برخي نمادهاي مخصوص شيطان پرستي
در حال حاضر هفتاد فرقه و گروه شيطان پرست در ايران مشغول به فعاليت هاي خرافي و خلاف اخلاق مي باشند. اين اطلاع رساني زنگ خطري را براي مسئولان به صدا در مي آورد . برخي سايتهاي خبري فعاليت اين مکتب خرافي را اصولگرايي معرفي نموده و تصاوير منافي اخلاقي را از فرقه در ايتاليا نمايش داده اند. اين گروهها با نامهاي مختلف در كشور در حال فعاليت هستند، كه از طريق اينترنتي به عضو گيري مي پردازند با استفاده از جذابيتهاي جنسي برگزاري مراسم رقص و موسيقي،جوانان را به كام فساد ميكشانند.اما آنچه حائز اهميت است تاكيد براحاطه اطلاعاتي پليس بر اين گروهها و هشدار به برخورد با اعضاي اين فرقه مي باشد.اين هشدار ميتواند آغاز برنامه اي تعبير شود كه پليس براي برخورد با اين گونه گروهها تدارك ديده است( برنا نيوز ، 1387).
در تحقيقات مستندي که به تازگي در اختيار مسئولان ارشد کشور قرار گرفته است ، لباس هاي گشاد ، لباس هاي رنگي جلف ، انگشترهاي خاص تيغ دار، دستبندهاي متنوع و عجيب ، گردنبندهاي اسکلتي با موهاي بلند يا سر طاس به عنوان نشانههاي ويژه گروههاي همسو با شيطان پرستي بيان شده است. عضو گروه تحقيقي كه علاوه بر گزارش ، فيلم مستندي از فعاليتها و رفتارهاي شيطان پرستان در ايران تهيه كرده است ، گفت: متاسفانه برخي از آهنگ هاي آگهي بازرگاني ، و تيتراژ برخي فيلمها و سريال ها ، در کنار صحنه آرايي برخي برنامه ها ، برگرفته از آئينها و ملودي هاي گروههاي شيطان پرستي است(جام جم آنلاين ، 1387).
سرتيپ پاسدار حسين ذوالفقاري جانشين فرمانده نيروي انتظامي در مصاحبه اي با شهاب نيوز بيان نمود: ? هفتاد فرقه و گروه تخديري شيطان پرستي به ايران وارد شده كه نيمي از آنها فعال بوده و اقدام به ترجمه ، چاپ و توزيع قريب به ? دويست عنوان كتاب در اين زمينه كردهاند . يكي از فرقههاي انحرافي تحت عنوان تي اس ام ? توسط فردي بنام «الف» كه خارج از كشور زندگي ميكند هدايت ميشود. اين فرد با لابي صهيونيستها مرتبط است. محبوبيت زيادي در بين جوانان دارد و صدها جوان در كلاسهاي او شركت كرده و در مقابل او اشك ريخته و به گناهان خود اعتراف ميكنند. فرد ديگري بنام «الف - ر» كه زادگاهش يكي از شهرستانهاي كشور است و داراي تعدادي مريد ميباشد كه براي مراد خود حاضرند هر كاري بكنند، دختران زيادي به خاطر او ازدواج نميكنند و ادعا ميكنند او همسر عرفاني آنهاست و او نيز ادعا ميكند مرده را زنده ميكند و عمدتا در تاريكي زندگي ميكند. فرد ديگري بنام «ع -ي» ادعا ميكند عرش به واسطه حضور او برپاست ، زلزلهها را پيشگويي ميكند، انرژي درماني ميكند و روزانه تعداد زيادي بيمار به وي مراجعه ميكند . اين گروهها ضمن برگزاري مراسم خاصي ، تبليغ پوشيدن لباس خاص بعنوان لباس مقدس منقوش به نمادهاي شيطان پرستي ، از گردنبند - صليب شكسته يا صليب برعكس- انگشتر با نقوش استخواني و جمجمه انسان استفاده نموده و در برگزاري اين مراسم ضمن شرب خمر اقدام به رقص و پايكوبي مينمايند(شهاب نيوز ، 1387 )
اين افراد بر اين باورند كه بايد برخلاف اديان به ويژه اسلام، عمل كرد و با انجام اعمال دلخواه و كارهاي خلاف، دنيا را به هرج و مرج و آشوب كشاند. افراد عضو اين گروه در برخي رشتههاي ورزشي، مهارت خاصي دارند و به منظور جذب نوجوانان وجوانان هنگام ورزش از موزيكهاي خاص شيطان پرستي استفاده ميكنند. اين گروهها داراي كتابهايي به زبان لاتين بوده و با تجمع در پاركها و تفرجگاهها درباره رخدادهاي جديد در سطح كشور در رابطه با شيطان بحث وگفتوگو ميكنند(شهاب نيوز ، 1387 ).
اصول مشترک اين فرقه ها انحراف از اديان و وعده هاي کاذب و سوئ استفاده از گرايش جوانان به مبدا هستي و سوئ استفاده جنسي است . ماموريت اخير اين افکار وارداتي را اسلام ستيزي، مسلمان گريزي و تخدير اصول پاک ناب محمدي و نفي واژه هاي ايثار و شهادت است . در جهان بيش از 4000 فرقه تخديري و خرافه پرستي متولد شده و منشا همه آنها غرب و صهيونيستاست(شهاب نيوز ، 1387 ).
به گفته کارشناسان سرنخ همه فسادهاي فرهنگي صهيونيست ها مي باشند. اين افراد با تسلطي که بر رسانه هاي مهم جهان دارند به جعل اديان و شيوع خرافه هاي بي اساس مي پردازند و به اعمالي غير انساني و منافي اخلاق دست مي زنند . مانند خودسوزي دست جمعي و کشتن افراد بيگناه زيادي در مترو ژاپن (شهاب نيوز ، 1387 ).
به گفته برخي محققان ، بنيانگذار فرقه شيطان پرستي يک صهيونيست بنام آنتوان لوي است . رقص ، خوردن مشروبات الکلي و اعمال جنسي و مصرف انواع و اقسام مواد مخدر و روان گردان در گروههاي شيطان پرست مانند متاليکا جايگاه خاصي دارد . صنعت س ، توليد و فروش مشروبات الکلي و قاچاق مواد مخدر ، قمار و صنعت سينما در انحصار صهيونيست ها قرار دارد . غول صنايع مشروب سازي ، يک صهيونيست بنام ساموئل برنفمن است، که دفتر مرکزي آن در نيويورک است و داراي 120 شعبه در سراسر جهان است . اولين فيلم غير اخلاقي جهان در زمينه مواد مخدر و س توسط يک صهيونيست بنام پرمينگر در سالهاي 1953 و 1959 ساخته شد(شهاب نيوز ، 1387 ).
شيطان پرستان به دنبال اين اهداف هستند :
- رواج فرهنگ ضد ارزشي
- ضديت با دين
- جعل تاريخ قيام و شهادت و رسالت پيامبران و نقش شيطان در جامعه بشري
- ترويج و اشاعه فساد ، فحشا ، بي بندوباري ، اعتياد به مواد مخدر و داروهاي روان گردان و الکل .
- جلوگيري از سازندگي فردي و اجتماعي .
- حساسيت زدايي از فساد و فحشا و هتک حرمت به اسلام .
- پوچگرايي ( نيهيليسم ).
- افزايش جرايم سازمان يافته و به خطر انداختن امنيت اجتماعي .
- انجام فعاليت هاي خرابکارانه و جاسوسي در جهت اهداف صهيونيسم و آمريکا
-رواج بيماريهاي روحي رواني و جسمي مانند ايدز و افسردگي و در نهايت کاهش نيروهاي جوان و آينده ساز جامعه(شهاب نيوز ، 1387 )
ضرورت تحقيق :
نماد شيطان پرستي از صليب شکسته و ستاره پنج پر گذشته و ديگر، نماد آن کشتن کورکان و نوشيدن خون آنان ، خوردن ادرار و مدفوع و نوشيدن مشروبات اللکي در جمجمه است . شيطان پرستي يکي از بزرگترين تهاجمات فرهنگي است که نسل جوان و ناآگاه جامعه را هدف قرار داده تا با به ابتذال کشاندن آنها ، اين سرمايه بزرگ جامعه را به افرادي پوچ و بي هدف تبديل نمايند که تواني براي دفاع از فرهنگ و آداب و رسوم ديني و مذهبي خود را نداشته باشند و با انداختن آنان به دام انواع و مواد مخدر و داروهاي روان گردان آنها را افرادي سست و بي فايده تبديل نمايند که به مانند عروسک خيمه شب بازي سر نخ انان را به دست گيرند و با رها نمودن آن نخ ، اين افراد را به جسمي بيجان و بي مايه تبديل مي شوند .
بيان علل و پيامدها :
خانواده مهمترين نهاد اجتماعي جهت رشد ارزشهاي اسلامي و اخلاقي و پرورش شخصيت و مي توان مهمترين علل گرايش به سمت معضلات اجتماعي را در خانواده جستجو کرد :
خانواده نهادي است كه شدت ، عمق و گستردگي روابط و تعاملات در آن از هر جاي ديگري بيشتر است . همه مردم خانواده را نهادي پر از صميميت ، دوستي و امن ، كه آسايش اعضا را تامين مي كند ، تصور مي نمايند. نهادي كه ما را قادر مي سازد از ناملايمات زندگي بگريزيم . خانواده مركب از گروهي از افراد است كه از طريق خون يا فرزند خواندگي به يكديگر مربوط و منسوب بوده و براي مدتي طولاني و نامشخص با هم زندگي مي كنند . در بين تمامي نهادها ، سازمانها و تاسيسات اجتماعي خانواده نقش و اهميتي خاص و بسزا دارد . تمامي افراد مصلحت انديش و حتي روياگرايان بر خانواده و اهميت حياتي آن بر جامعه تاكيد ورزيده اند . بي هيچ شك و ترديد هيچ يك از آسيب هاي اجتماعي بدون تاثير از خانواده پديد نيامده است . نهاد خانواده زماني مي تواند كاركرد خودش را به درستي انجام دهد كه دچار نابساماني و آشفتگي نباشدو خشونت از عواملي است كه سلامت و امنيت خانواده را تهديد مي كند . خشونت خانوادگي يا خشونت عليه زنان و کودکان در خانواده شايع ترين شكل خشونت خانگي است، كه بنيان اين نهاد اجتماعي را ويران مي سازد و خانواده نمي تواند نقش سازندگي خود را انجام دهد( شهلا اعزازي ، 1387).
خشونت خانگي عليه زنان و نوجونان و جوانان ، عدم توجه به نياز و مشكلات آنان و ايجاد محيطي رعب آور براي فرزندان پيامدهاي اجتماعي وخيمي داشته و ممكن است مسائلي را براي آنان بوجود آورد كه گاهي جبران ناپذير و گاهي نيز رفع آن بسيار دشوار است .يكي از اين معضلات فرار جوانان و نوجوانان از خانه و گرفتار شدن آنان در دام انحرافات اجتماعي و قاچاقچيان فساد است( شهلا اعزازي ، 1387).
فرار از خانه از جمله رفتارهاي ناسازگارانه اي است كه از كودكان ، نوجوانان و جوانان سر مي زند . اگر چه در نگاه اول فرار پديده اي فردي به نظر مي رسد ولي با توجه به پيامدهاي وخيم آن براي جامعه بايد از جمله آسيبهاي اجتماعي بحساب آورد . فرار از منزل به عنوان يكي از معضلات خانوادگي و اجتماعي فراگير در سطح جهان مطرح است . در ايران نيز در سالهاي اخير كارشناسان و رسانه ها نسبت به بحراني شدن اين مساله هشدار داده اند زيرا تعداد دختران فراري به گونه اي نگران كننده افزايش يافته است. از لحاظ قانوني هر كودك يا نوجوان كمتر از 18 سال كه بدون رضايت و اجازه والدين يا ولي قانوني محل زندگي خود را ترك كند بزهكار شناخته شده و رفتار او ناسازگاري تلقي مي شود فرار را مي توان نوعي مخالفت نوجوانان و جوانان در مقابل افراد با نفوذي مانند والدين ، خواهر و برادر بزرگتر و نيز نوعي رفتار ناهنجار از جانب نوجوان و جوان دانست.بر اين اساس ترك خانه و نهايتا گرفتاري در دام بزه و فحشا يكي از پيامدهاي جبران ناپذير نابساماني و تشنج در كانون خانواده است( شهلا اعزازي ، 1387).
خشونت خانگي معضل اجتماعي جديدي نيست . در سده هاي ميانه و اوايل صنعتي شدن ، خشونت نسبت به زنان يك جنبه متداول ازدواج بود . خشونت عليه زنان در خانه گاهي جزئي تصور مي شد ، اما شواهد و مدارك از پناهگاههاي زنان مضروب شده خلاف آنرا نشان مي دهد( شهلا اعزازي ، 1387).
خشونت عليه زنان به هيچ وجه خاص جوامع عقب افتاده يا جوامع مسلمان نيست ، در پيشرفته ترين كشورهاي جهان ، زنان و كودكان از تبعات و عوارض ناشي از خشونت ، بخصوص در زندگي خانوادگي رنج مي برند و آزارهاي جسماني و جنسي و رواني نتنها تندرستي ، سلامت عقلاني ، تعادل عاطفي و رواني آنها را به خطر مي اندازد بلكه جامعه را نيز متضرر مي سازد( شهلا اعزازي ، 1387).
خشونت خانوادگي پديده اي جديد نيست اما توجه به آن به عنوان مساله اي اجتماعي، جديد است. در كشورهاي غربي از حدود 30سال پيش و در ايران از چند سال پيش نگاه افراد متخصص به اين پديده جلب شده است . در حال حاضر ، در ايران بسياري از آسيب ها و مسائل اجتماعي در رابطه با خانواده وجود دارد از جمله اين مسائل مي توان به مشكل دختران فراري و افزايش خودكشي و خودسوزي در ميان زنان و افزايش طلاق و خشونت هاي خانوادگي اشاره كرد . در نقاط مختلف دنيا بين 16 تا 25 درصد از زنان با خشونت هاي جسمي توسط شركاي زندگيشان در رنج بوده و حداقل يك زن در طول زندگي خود مورد تجاوز يا در معرض آن قرار گرفته اند ( شهلا اعزازي ، 1387).
به گزارش سازمان ملل ، از هر سه زن در جهان ، يك نفر در طول زندگي خود ، قرباني خشونت و تبعيض شده يا مورد تجاوز به عنف قرار مي گيرند.
نتايج پژوهش ها حاكي از آنست كه احتمال ضرب و جرح ، تجاوز و قتل زنان توسط همسرانشان ، بيش از هر كس ديگري است.
پيامد هاي ناشي از خشونت خانگي:
نتيجه خشونت خانوادگي نه فقط باعث ايجاد مشكلات فردي بلكه باعث مشكلات اجتماعي و تشديد روابط اقتداري در جامعه خواهد شد ، كه در خانواده ها انعكاس خواهد يافت . بررسي مشكلات خانواده بدون توجه به ساختار اجتماعي كه بوجود آورنده روابط خانوادگي است به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد( شهلا اعزازي ، 1387).
آن چيزي كه اهميت خشونت خانگي عليه زنان را مشخص مي كند ، وجود رفتار خشونت آميز در ميان افرادي است كه طبق باور عمومي ، به يكديگر علاقه دارند و روابط ميان آنها بر پايه محبت و صميميت شكل گرفته است( شهلا اعزازي ، 1387).
بد رفتاري و شكنجه هاي بدني بر رشد زنان تاثير مي گذارد و تحقير و خوار كردن آنها در نهايت به عجز و ناتواني در تصميم گيري منتهي مي شود و توانمندي را از زن ساقط مي كند ، در نتيجه زنان قرباني نتنها توانائي اداره سرپرستي فرزندان و خانه و خانواده خود را ندارند ، بلكه از مشاركت در ابراز عقيده در تصميم گيري هاي سرنوشت ساز اجتماعي نيز محروم مي مانند( شهلا اعزازي ، 1387).
تاثير خشونت تنها به فرد قرباني محدود نمي گردد و بر افراد ديگر ، سازمانها ، نهادها و در نهايت كل جامعه تاثير مي گذارد . تاثير اعمال خشونت آميز بر يك فرد بطور شعاعي در جامعه پخش مي گردد و افراد ديگر را نيز در بر مي گيرد و پديده اي بنام گردش خشونت بوجود مي آورد كه خشونت را در جامعه هميشگي مي كند. اعمال خشونت خانوادگي باعث تعداد زيادي از مرگ و مير ها در خانواده شده است و بخصوص عده زيادي از نوزادان به دست خانواده خود كشته شده اند . بر اساس گزارش بهزيستي كشور (1381) 70 درصد كودك آزاري هاتوسط والدين و بعضا بدست نامادري ، 66 درصد توسط مردان و 25 درصد نيز مربوط به خانواده هاي طلاق و خشونت است. ويژگي بسيار مهمي كه در اثر اعمال خشونت به چشم مي خورد پديده جاوداني شدن خشونت است. احتمال دارد افرادي كه در خانواده به سوئ رفتار مواجه بودند بيشتر از افراد معمولي در بزرگسالي به عنوان قربانيان خشونت مطرح شوند ، يعني در شرايطي كاملا متفاوت با شرايط قبلي ، باز هم اعمال خشونت آميز تحمل كنند . از طرف ديگر احتمال اينكه افراد تحت خشونت، خود به عامل خشونت تبديل شوند نيز بسيار زياد است . بنابراين بر اثر اعمال خشونت در خانواده ، احتمال زيادي وجود دارد كه افراد ، هم به قرباني و هم به عامل خشونت تبديل گردند. تدبيرهاي موجود براي حل اين مشكل عظيم اجتماعي يعني خشونت مردان عليه زنان وکودکان و پيامدهاي آن كارساز نيست و بايد به گونه اي بنيادي تر به دنبال شناسائي سرچشمه هاي نابرابري ها بود.
علل و عوامل خشونت خانگي:
خشونت خانگي عليه زنان از ديد منتقدان فمينيست پوشيده نمانده است . از منظر آنها جامعه شناسي، زير سلطه مردانه و دانش مردانه است كه در آن مسائي مردانه بررسي مي شود اما مسائل و مشكلات زنان در حاشيه باقي مي ماند . بنابراين نتنهااز نظريه هاي جامعه شناسي ، كه روشهاي تحقيق آن نيز براي بررسي هاي مربوط به زنان نامناسب است ، بايد استفاده نمود، بلكه براي شناخت موقعيت زنان در جامعه بايد از روش درون فهمي با سوژه نيز استفاده كرد( شهلا اعزازي ، 1387).
در كشور ما نيز افراد متعددي به تحقيق و مطالعه در اين زمينه پرداخته اند كه با اهميت ترين آنها عبارتند از : كتاب پژوهشي درباره خشونت عليه زنان در ايران از مهرانگيز كار و مقالات ايشان ، كتاب «خشونت خانوادگي» ( زنان كتك خورده ) از شهلا اعزازي كه پژوهشي در شهر تهران مي باشد و چندين مقاله ديگر از ايشان.
مهرانگيز كار در كتاب پژوهشي خود در باره خشونت عليه زنان ضمن ارائه تعريفي جامع از انواع خشونت پنهان و آشكار عليه زنان و اشكال مختلف فرهنگي ، اجتماعي ، اقتصادي و سياسي اين خشونت ها كه بخشي ريشه در فرهنگ و سنت دارد و بخشي حاصل تداوم تبعيض عليه زنان در ساختار حقوقي ، اقتصادي و سياسي جامعه است ، بر اين نظر است كه شايد تداوم خشونت در ساختارهاي غير فرهنگي نيز خود برآيندي از ساختار فرهنگي است كه مردم و جامعه را بجاي اينكه برآشوبند ، وادار به پذيرش اين اشكال از خشونت مي كند . در عين حال نويسنده در همان آغاز كتاب با تاكيد بر اين نكته كه خشونت عليه زنان به هيچ وجه خاص جوامع عقب افتاده يا جوامع اسلامي نيست ، اضافه مي كند در پيشرفته ترين كشورهاي جهان ، زنان و كودكان از تبعات و عوارض ناشي از خشونت ، بخصوص در زندگي خانوادگي رنج مي برندو آزارهاي جسمي و جنسي و رواني نتنها تندرستي ، سلامت عقل ، تعادل عاطفي و رواني آنها را به خطر مي اندازد ، بلكه دولتها را با مشكلات گوناگون اقتصادي ، فرهنگي و خدماتي درگير مي كند و موجب بسياري از معضلات اجتماعي از جمله فرار از خانه و تمايل به سمت قاچاقچيان فساد ، فرقه هاي انحرافي و مراکز فساد و فحشا مي شود.
شهلا اعزازي در كتاب «خشونت خانوادگي زنان كتك خورده» سه مبحث كلي را مورد بررسي قرار مي دهد. داده هاي نظري و تجربي نشان مي دهند كه مهمترين عامل عادي شدن خشونت در خانواده ها بي قدرتي زنان و وابستگي آنها به مردان است. از اين رو افزايش قدرت زنان مهمترين عامل براي مقابله و قطع خشونت مردان است. با وجود كليه مشكلات كه براي بررسي پديده خشونت خانوادگي وجود داشت و هنوز هم وجود دارد ، حداقل در آمريكا از دهه 80 ، بررسي هاي متعددي صورت گرفت و در حين انجام اين بررسي ها ، كه از آن تحت عنوان مرحله توجيه نام مي برند ، براي پيشبرد روشهاي تحقيق كوشش بسياري صورت گرفت ، اما مشكلات اساسي ناشي از ذات پديده هنوز هم مطرح است.
مشكلات اساسي مربوط به بررسي هاي خشونت خانوادگي در دومفهوم خانواده و خشونت مطرح مي شود . در اكثر فرهنگ ها و جوامع ، ازدواج و خانواده نشان دهنده محيطي خصوصي است كه به روي افراد غريبه ، و به خصوص محققان ، بسته است. بسياري از ويژگي ها و روابط درون خانواده ، به منزله روابط و ويژگي هاي خصوصي در نظر گرفته مي شود و تمايلي به اظهار آنها به ديگران وجود ندارد . از جمله مسائل خصوصي مي توان ميزان درآمد ، چگونگي روشهاي تربيتي فرزندان يا نوع مذهب نام برد . با اينكه تمايل چنداني به ابراز واقعيت در مورد اين سوالات وجود ندارد ، اگر در تنظيم سوالات دقت كافي به عمل آيد ، امكان پاسخگوئي وجود دارد. سوالات مربوط به چگونگي روابط جنسي و همچنين وجود خشونت در خانواده معمولا با واكنش منفي اعضا روبرو مي شود . اين مفاهيم در محيط خانواده ، به دور از چشم ديگران و به دور از چشم محققان ، وجود دارند و تمايلي به بيان و تشريح آنها هم ديده نمي شود . بدين ترتيب ، در بسياري از موارد ، محقق ناچار است راه خود را در تاريكي بيابد.
رفتارهاي ناپسند پدران و مادران و عدم توجه به اميال ، خواسته ها و نياز هاي آنان و ايجاد محيطي ناامن از لحاظ روحي رواني و جسمي و تحريکات دوست نماها و ايجاد کردن محيطي آرماني در خارج از خانه در ذهن جوانان، موجب فرار جوانان از خانه و خانواده مي گردد. كودكان به علت ويژگيهائي كه از نظر سني دارند بسيار آسيب پذير هستند و نياز به حمايت و مراقبت دارند. اما گاهي بزرگسالان به علل مختلف به جاي حمايت و مواظبت از كودكان آنان را مورد آزار و اذيت قرار مي دهند.كودك آزاري شامل رفتارهائي است كه توسط افراد ديگر خصوصا بزرگسالان نسبت به كودكان انجام مي گيرد و به نوعي به سلامت جسمي و رواني كودكان آسيب مي رساند . رفتارهائي كه به صورت تصادفي انجام مي شود كودك آزاري بحساب نمي آيد . مانند اينكه كودكي به علت تصادف با اتومبيل دچار نقص جسمي شود( شهلا اعزازي ، 1387).
كودكان به صورتهاي مختلف مورد آزار قرار مي گيرند:
1- كودك آزاري جسمي : يعني رفتارهائي كه به جسم كودك آزار مي رساند : مانند كتك زدن ، مجروح كردن ، شكستن اندامها و ...
2- كودك آزاري رواني : شامل رفتارهائي است كه به سلامت رواني كودك آسيب مي رساند مانند : توهين كردن ، ترساندن ، تحقير كردن ، تبعيض و ...
3- بي توجهي و غفلت : يعني توجه نكردن به نيازهاي اساسي كودكان مانند : تغذيه ، بهداشت ، پوشاك ، آموزش و ... در حدي كه به سلامت جسمي و رواني آنان آسيب برساند.
4- سوء استفاده : يعني استفاده از كودكان در ارتباط با مواد مخدر ، وا داشتن آنان به كارهاي دشوار ، سوئ استفاده هاي جنسي به طرق مختلف و ... ( نوابي نژاد،1370).
کودک آزاري داراي علل و عواملي است که برخي از آنها عبارتند از :
1- نا آگاهي والدين : گاهي والدين يا افراد ديگر كه به كودك آزار مي رسانند ، نمي دانند كه رفتار آنان كودك آزاري است . مانند : كساني كه كودكان را تنبيه بدني مي كنند، مورد تحقير و توهين قرار مي دهند، به نيازهاي اساسي آنان توجهي ندارندو اين رفتارها را عادي و معمولي مي دانند.
2- مشكلات اقتصادي : فقر سبب مي شود كه كودكان از دسترسي به نيازهاي اساسي خود مانند آموزش ، بهداشت ، تغذيه و... محروم شوند و يا والدين به علت فشارهاي مالي با رفتارهائي مانند : پرخاشگري ، خشونت ، بي توجهي و ... كودكان را مورد آزار قرار دهند.
3- اعتياد: به علت خصوصياتي كه در افراد ايجاد مي كند مانند : پرخاشگري ، بي مسووليتي ، كاهش عواطف و... سبب مي شود كه كودكان مورد آزار بويژه از نوع سوئ استفاده قرار گيرند.
4- بيماريهاي رواني : در صورتيكه والدين به بيماريهاي رواني مبتلا باشند ، با رفتارهائي مانند : تند خوئي ، خشونت ، ناسازگاري ، بي توجهي و ... كه ناشي از بيماري رواني آنهاست ، سبب آزار كودكان مي شوند.
5- مشكلات خانوادگي : مشاجرات شديد و طولاني والدين ، جمعيت زياد خانواده ، شيوه هاي تربيتي نامناسب ، در برخي موارد وجود ناپدري و يا نامادري و ... سبب مي شود كه كودك مورد آزار قرار گيرد .
6- مشكلات كودكان : كودكاني كه مشكلات نسبتا پايدار و طولاني دارند ، بيشتر از ساير كودكان مورد آزار قرار مي گيرند. مانند كودكاني كه دچار بيماريهاي جسمي مزمن و طولاني مدت يا مشكلات رفتاري از قبيل پرخاشگري ، بي قراري ، بيش فعالي ، فشار عصبي، شب ادراري و ... هستند. به علت مشكلاتي كه براي بزرگسالان ايجاد مي كنند و نيز به سبب نا آگاهي والدين از اين مشكلات ، اغلب مورد آزار جسمي و روحي قرار مي گيرند.
7- مشكلات مدرسه : مشكلاتي كه در مدرسه براي كودكان ايجاد مي شود مانند : انتظار بيش از حد ، نديدن تفاوتها ، ايجاد فشار عصبي و رقابت شديد ، تبعيض ، تنبيه بدني ، تحقير و توهين و ... سبب آزار جسمي و رواني كودكان مي شوند( نوابي نژاد،1370).
بنابر اين براي رفع اين مشکل بايستي:
1- كودكان را بهتر و بيشتر بشناسيم : شناخت كودكان و نيازهاي آنان سبب مي شود كه رفتار بهتري با آنان داشته باشيم . براي اين كار مي توانيم از روشهاي مختلف مانند: خواندن كتابهاي مناسب ، شركت در كلاسهاي آموزشي ، مشورت كردن با افراد آگاه و متخصص امر و ... استفاده كنيم .
2- علت كودك آزاري را بشناسيم : كودك آزاري مانند هر رفتار ديگري علتي دارد. سعي كنيم علت آنرا پيدا كنيم و با بر طرف كردن آن ، كودك آزاري را كاهش دهيم ممكن است برخي از مشكلات را نتوانيم از بين ببريم ، در آن صورت پذيرفتن آن بهتر از آزار رساندن به كودك است.
3- از ديگران كمك بگيريم : كمك گرفتن و مشورت كردن نشانه هوشياري و آگاهي است ، نه ناتواني . براي كاهش مشكلات خود مي توانيم از مراكز مشاوره حضوري ، تلفني ، سازمانهاي غير دولتي ، افراد آگاه و ... كمك بگيريم.
5- آرامش خود را حفظ كنيم : زندگي هميشه با مشكلات همراه است ، سعي كنيم خشم خود را كنترل كنيم و براي مشكلات چاره جوئي كنيم . بسياري از كودك آزاري ها در شرايطي انجام مي گيرد كه والدين قادر به كنترل خشم خود نيستند . كنترل خشم آموختني است و مي توانيم با تمرين بر خشم خود كنترل كنيم( نوابي نژاد،1370).
خشونت خانگي يکي از دلايل فرار از خانه و گرايش جوانان و نوجوانان به سمت فرقه هاي انحرافي است اما موضوع به اينجا ختم نمي شود پيامدهاي مهمي نيز دارد که برخي از آنه عبارتند از:
الف) اعتياد به مواد مخدر و داروهاي روان گردان :
اعتياد يك بيماري اجتماعي است كه داراي عوارض جسمي و روحي است. اعتياد به مواد مخدر يكي از مهمترين مشكلات اجتماعي ، اقتصادي و بهداشتي است كه عوارض ناشي از آن تهديدي جدي براي جامعه بشري محسوب شده و موجب ركود اجتماعي در زمينه هاي مختلف مي گردد. همچنين ويرانگري هاي حاصل از آن ، زمينه ساز سقوط بسياري از ارزش ها و هنجارهاي فرهنگي و اخلاقي شده و بدين ترتيب سلامت جامعه را بصورت جدي به خطر مي اندازد و تا زماني كه علت گرايش فرد به مواد مخدر مشخص نشود و جهت حل بنيادي مشكل اقدام نگردد، درمان جسمي و روحي آن دوام نداشته و دوباره فرد به سمت ماده مخدر گرايش پيدا مي نمايد(حبيبي نيا ،1380).
در صورتيكه نوجوان يا جوان بر اثر عوامل مختلف نظير شرايط غير قابل تحمل در خانواده از خانه فرار نمايد ،پس از فرار، شرايطي سخت و رقت انگيز و سرنوشتي شوم در انتظارش است. 20 درصد از اين افراد نحوه تامين مخارجشان بعد از فرار ، از طريق فروش موادمخدر ، 55 درصد از شيوه خود فروشي و 25 درصد از طريق دزدي و گدايي بوده است. اين افراد در ابتدا خود قرباني و معلول شرايط خاص خانواده هستند ، سپس خودشان منشا بسياري از آسيب ها و ناهنجاريها در جامعه مي شوند، در اين حالت هم، خودشان به نوعي قرباني هستند ( نوابي نژاد،1370).
يکي از بيماريهاي رايج و خطرناک در ميان شيطان پرستان به دليل روابط جنسي نامشروع و نامعقول ايدز است که نتنها خود فرد در معرض خطر است بلکه مي تواند گريبانگير بسياري از افراد بي گناه نيز شود.
ايدز :
بيماري ايدز از طريق ويروسي بنام HIV انتقال مي يابد . اين ويروس قدرت دفاعي بدن را از بين مي برد و فرد به عفونت هاي مختلف دچار شده و به مرور زمان مي ميرد.
ايدز ابتدا در آمريكا ، اروپاو آفريقا و سپس در آسيا توجه جهانيان و علم پزشكي را به خود جلب كرد. بدون شك ايدز بزرگترين مشكل جامعه پزشكي و جهان است . در حدود 170 كشور تاكنون وجود ايدز را در كشور خود گزارش كرده اند و در مابقي كشور ها به دلايل مختلف از جمله عدم دسترسي به امكانات تشخيصي و يا عدم تمايل به طرح مساله در ميان كشورها اين موضوع گزارش نشده به هر صورت امكان وجود اين ويروس مرگبار در آن كشورها بسيار زياد است(بروشور سازمان يونيسف و وزارت بهداشت ،1380).
اولين مورد ايدز در كشور آمريكا در ميان همجنس بازان گزارش شد.در ابتدا همه فكر مي كردند كه اين بيماري مهلك مخصوص كشورهاي غربي است اما با شيوع آن در آفريقا و آسيا به اين نتيجه رسيدند كه ايدز حدو مرزي را نمي شناسد(بروشور سازمان يونيسف و وزارت بهداشت ،1380).
بنا بر گزارش سازمان بهداشت جهاني تا سال 2000 حدود 55 ميليون مرد و زن در جهان آلوده به ويروس ايدز بوده اند. اين سازمان تخمين مي زند كه تاكنون 350 ميليون نفر به ويروس ايدز آلوده شده اند و روزانه حدود 18 نفر به تعداد آلوده شدگان در جهان افزوده مي شود. در آسيا ، تنها در كشور هندوستان بيش از 6 ميليون نفر آلوده به ويروس ايدز هستند و در كل قاره اين تعداد به 12 ميليون رسيده است(بروشور سازمان يونيسف و وزارت بهداشت ،1380).
پرخاشگري و خشونت:
كاكلي(1998) در تعريفي نسبتاً جامع از پرخاشگري آن را چنين تعريف ميكند: پرخاشگري ناظر به رفتاري است كه با نيت تخريب اموال يا صدمه زدن به شخص ديگر انجام ميشود و متضمن بي توجهي محض به سلامت ديگران و احتمالاً خود است؛ پيامدهاي پرخاشگري ممكن است فيزيكي يا رواني باشد. وي آنگاه در تعريف خشونت و تمايز آن از پرخاشگري به كنش فيزيكي اشاره ميكند: ”خشونت، كنشي فيزيكي است كه با بي توجهي كامل به سلامت خود و ديگران، يا به منظور آسيب رساندن به شخص ديگر يا تخريب داراييها انجام ميشود. بنابراين، ميتوان خشونت و پرخاشگري را از نظر مفهومي به عنوان كنش و عملي در نظر گرفت كه از روي اراده و آگاهي، به منظور آسيبرساني فيزيكي يا روحي– رواني به ديگري انجام ميپذيرد. افزون براين، در تعريف پرخاشگري و خشونت، به عامل بيتوجهي به پيامدهاي عمل كه منجر به آسيب ديدگي ديگران يا خود ميشود نيز تاكيد ميشود.
بررسي هايي که در مورد علل پرخاشگري انجام شده بيانگر اينست که تنش در محيط خانواده و رفتارهاى نامناسب والدين، ارتباط با دوست نماها و بستگان داراى سابقه جرم، حركات و اعمال خشونت آميز و پرخاشجويانه افراد ديگر عليه شخص و تمايل به سمت فرقه هاي انحرافي بر ميزان خشونت و پرخاشگرى تأثير زيادى دارند. دلايل اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سياسى هم در افزايش روند خشونت نقش دارند.در صورتي كه بين اهداف فرهنگي جامعه و ابزارهاي نهادي جهت تحقق آنها شكاف ايجاد شود، ثبات اجتماعي دچار اختلال ميشود. پرخاشگري و خشونت به هم مرتبط هستند( آندرسون، 2003).
عواملي مانند وضعيّت تجرد- تاهل، مصرف مواد مخدر، كيفيّت گذران اوقات فراغت، فروپاشي خانواده و محيط نامناسب جامعه مي تواند از علل پرخاشگري افراد باشد. متغيّرهاي سن، ميزان كنترل و نظارت خانواده، پايگاه اقتصادي و اجتماعي داراي تأثير منفي و معناداري بر گرايش افراد به پرخاشگري دارند، و متغيّرهاي سابقهي دعوا و نزاع، سابقهي تنش و ناكامي در فعاليّتهاي تحصيلي و آموزشي، مصرف مشروبات الكلي، مصرف سيگار، سابقهي تنش در محيط خانواده، سابقهي رفتار مجرمانه، داشتن دوستان و همسالان داراي سابقهي جنايي، ارتباط با خويشاوندان داراي سابقهي جنايي، در گرايش به ارتکاب رفتارهاي پرخاشگرانه و خشونت آميز تاثير دارد( نوابي نژاد،1370).
بيان راهکارها و پيشنهادات:
? در جامعه اي که ما در آن زندگي مي کنيم ، ارزشها و فرهنگ اسلامي بر آن حکمفرماست .زندگي انساني خودمستلزم اخلاق انساني است واديان آسماني منجمله دين عزيز ما اسلام اصلاح اخلاقيات را زيربناي اصلاح جامعه ميداند وتقريبا اساسي ترين پيام هاي قرآني برمحوراخلاق وانسان سازي ارائه گرديده است. جوانان امروز آگاهي و شناخت بيشتري نسبت به نسل هاي ماقبل دارند . درعين حال جوانان دغدغة آينده را بايد بيش ازديگران داشته باشند وبه يقين بدانند که تهذيب نفس واصلاح اخلاق، آيندة مطلوب شان را رقم ميزند وتقريبا همه ميدانند که اصلاح اخلاقيات و تقويت تقوا اصلاح جامعه است وانساني کردن جامعه درنخستين گام، نياز به اخلاقي کردن جامعه و تقويت ايمان در افراد آن جامعه دارد . بقول برخي دانشمندان اكثرارزشهاي اخلاقي فراديني است که خداوند بزرگ آنرا درسرشت آدمي به وديعه نهاده و بحکم فطرت ، حسن وقبح آن محک مي شود . اخلاق اسلامي که غالبا ازآن دم زده ميشود يک هدف غايي و معنوي است که پلکان صعود آن نيازمند سير وسلوک معنوي است. آنچه که درجامعة ما به حيث اخلاق مصطلح گرديده رفتاروسلوک انساني درقبال جامعه و محيط هاي مختلف اجتماعي است . جوانان بايستي بجاي تقليد از رفتارهاي مغاير با فرهنگ و ارزشهاي اسلامي که بيشتر برگرفته از رفتارهاي کجروانه غرب و اروپاست ، فرهنگ اصيل و ناب اسلامي را رعايت کنند و از تقليد هاي کورکورانه غربي بپرهيزند مطمئنا آثار تقوي مانع از رفتارهاي ناپسند و کج روي مي گردد. آيا دين مبين اسلام ، دشنام ، الفاظ رکيک ، آسيب رساندن به اموال و تجهيزات دولتي و غير دولتي و صدمه وارد کردن به انسان ها را مجاز دانسته است .
? خانواده يك نهاد اجتماعي است كه بر محيط اطراف خود اثر گذار و از آن اثر پذير است. جوانان و نوجوانان بايد در محيط خانواده احساس امنيت و آسايش روحي ، رواني و جسماني كنند. شيوه كنترل درخانواده ، مي بايست بيشتر تشويقي باشد تاتنبيهي .
? تحصيلات پدر و مادر ، شغل آنان ، نحوه رفتار با فرزندان ، خودداري از رفتارهاي عصبي و تندخوئي هاي ناگهاني و جلوگيري از كتك زدن فرزندان نقش بسزائي در تربيت فرزندان دارد.والدين بايد مراقب رفتار فرزندانشان باشند و با منطق و دليل آنها را راهنمائي كنند نه با خشونت و سختگيري عرصه را بر اوتنگ كنند .
? ازدواج يك نياز براي جوانان است .« عدم توجه بموقع و كافي به آن» به مانند « سهل انگاري در تشكيل خانواده و ازدواج سطحي و تنها بر مبناي احساس» ، هر دو ضربات جبران ناپذيري به جوان وارد مي كنند . بنابراين بايد به ازدواج جوانان از لحاظ زماني و شرايط محيطي و شخصيتي توجه كافي از طرف والدين و مسوولين صورت گيرد.
? علاوه بر پدر و مادر و خانواده ، مسوولان آموزش و پرورش و معلمان هم نقش بسزائي در راهنمائي دانش آموزان دارند شايد خيلي از مسائلي را كه پدر و مادر نتوانند براي فرزندانشان به صراحت بازگو كنند معلمان و مشاوران مدرسه بتوانند به راحتي به دانش آموزان، آموزش دهند و تاثيرش در جوانان و نوجوانان بيشتر باشد.
? مشغوليت جسمي و ذهني كارآمد و به عبارت ديگر ايجاد زمينه كاري علاوه بر جنبه مادي و برطرف كردن نيازهاي مالي فرد ،كه بسيار مهم مي باشد ( نياز مادي جنبه هاي ديگر زندگي فرد را نيز تحت تاثير قرار داده و موجب فشارهاي عصبي در فرد مي گردد)، موجب پر شدن اوقات و «عدم توجه» يا «حداقل توجه» به مسايل بي فايده و خانمانسوزي مانند مواد مخدر مي شود.
? بزرگ نمودن بيش از «حد واقعي» يك هدف ، در صورت رسيدن و عدم رسيدن و دستيابي جوان به آن مي تواند بسيار خطرناك و مضر باشد( مانند قبولي در دانشگاه ).
? بسياري از صاحب نظران ، پيشگيري و دخالت بيشتر اجتماع را كليد مشكل دانسته كه بايد زود هنگام و از مدارس آغاز شود . بخشي از برنامه هاي پيشگيري كننده از معضلات اجتماعي ، به تعامل دقيق بين آگاهي ، برقراري ارتباط ، مديريت استرس و حمايت بازمي گردد. به اعتقاد كارشناسان بايد ميان خانواده ها ، تشكل ها ، مدارس ، پليس و انجمن هاي نوجوانان تعامل و همكاري وجود داشته باشد . برنامه هاي آموزشي براي بخش هاي مختلف از جمله گام هاي نخستين است. در نهايت براي هرگونه برنامه ريزي مهمترين كار كسب شناختي دقيق از ويژگيها و خصوصيت فردي و خانوادگي نيازهاي مخاطبين است.
? يکي از عوامل موفقيت افراد و رسيدن به هدف مورد نظر ، ايجاد انگيزه منطبق بر نياز افراد است . اما بايد دقت گردد که انگيزه ايجاد شده نبايد در مراحل اوليه چندان بزرگ باشد که به مرور زمان نتوان از عهده ان برآمد زيرا به دليل خصوصيت ذاتي انسان فرد جهت رسيدن به آنچه براي وي مقرر گرديده تلاش مي نمايد و هر چه آن مورد بيشتر بتواند وي را اغنا نمايد ، تلاش و برانگيختگي او بيشتر خواهد شد. بر اساس قانوني که در ورزش و تربيت بدني وجود دارد ، قدرت و نيروي جسماني بر اساس اصل اضافه بار توسعه مي يابد و اگر با مرور زمان مقاومت افزايش نيابد قدرت نيز افزوده نمي شود ، مگر مقاومت فزاينده وجود داشته باشد. در مورد واقعيت هاي زندگي برانگيخته شدن در جهت رسيدن به هدف نيز چنين است . اگر بتوانيم به مرور زمان اين انگيزه را در فرد حفظ و بتدريج آنرا افزايش دهيم بازده کار افزايش مي يابد . قطع نمودن تقويت اوليه يا بخصوص ثانويه علاوه بر کاهش کارايي و به هدر رفتن نيروي انساني و غير انساني موجب لطمات روحي و جسمي جبران ناپذيري به فرد و گرايش برخي افراد به سمت سرپوشي جهت اين مشکلات مي گردد ( گرايش به سمت دوست نماها ، اماکن فساد و بزه کاري و مواد مخدر ).
? يكي از راههاي حل معضلات اجتماعي استفاده از دانشهاي آكادميك و علمي است. از اين رو متخصصان امر بايستي از تحقيقات بنيادي جهت رفع معضلات استفاده نموده و راهكاري نو ارائه نمايند.به اين ترتيب، تحقيق سياستگذاري با يك مشكل اجتماعي مثل اعتياد، فقر، تورم يا سوء تغذيه و مسائلي نظير شيطان پرستي آغاز ميشود و در خلال فرآيند تحقيق به خط مشيهاي عملي مختلف براي از ميان بردن مشكل منتهي ميشود. آنچه تحقيق سياستگذاري را از ساير تحقيقات جدا ميكند، خصلت عملي آن است . دست اندركاران براي آن كه جايگاه تحقيق سياستگذاري را بهتر نشان دهند آن را با ساير پژوهشها مقايسه ميكنند. آنان مي بايست تحقيقات را بر مبناي دو عامل جهتگيري و فراگيري طبقهبندي كنند و تحقيق سياستگذاري را پژوهشي بدانند كه به مشكلات بنيادين پرداخته ودر نتيجه فراگير باشد. هر تحقيق سياستگذاري، به يك مشكل اجتماعي ميپردازد. تحقيقات بنيادي كه تحقيق سياستگذاري يكي از اشكال آن است، به موضوعاتي فراگير، چند بعدي و با پيامدهاي وسيع براي گروههاي گسترده اجتماعي، ميپردازد. براي آن كه تحقيق سياستگذاري، توصيههاي سودمند و قابل اجرا ارائه كند، ميبايد مبتني بر دركي ا
نظرات شما عزیزان: